دارالشفاء (نسخۀ pdf)
کتاب «دارالشفا» مجموعهای از دروس فقه استاد معظم حجت الاسلام و المسلمین محمدحسن وکیلی است.
آیا واقعا بازبودن اماکن مذهبی خطر جانی قابل توجه دارد؟
بررسی ادله حرمت تعطیلی حرمهای مطهر
ضریب اهمیت سلامتی چقدر است؟
آیا اماکن مذهبی شفابخش است؟
نظام اسباب و علل استثناپذیر است یا نه؟
ضریب اهمیت زیارت از منظر اسلام چه مقدار است؟
چالش های دانش پزشکی مدرن کجاست؟
اعتبار نداشتن آراء پزشکان در خارج از حیطه تجربه
مباحث مطرح شده در کتاب حاضر را میتوان در این چند بند خلاصه نمود:
1. تشخیص موضوع شفاء و درمان، متوقف بر تخصص است و نظام پزشکی فعلی که در پارادایم تجربهگرایی میاندیشد به جهت کمبود نمونههای آماری در برخی از موارد فاقد صلاحیت برای قضاوت دربارۀ اماکن مقدسه است و لذا از جهات فقهی و تجربی نمیتواند در این زمینه مرجع قرار گیرد.
2. منابع وحیانی بهوضوح دلالت بر این دارد که آثار تکوینی اماکن مقدسه با دیگر اماکن متفاوت است و لذا برای قضاوت دربارۀ آنها باید آزمایشها و تجربیاتی مستقل انجام شود.
3. منابع وحیانی بهروشنی دلالت بر این دارد که حضور در اماکن مقدسه به قصد استشفاء از عوامل مهم شفاگرفتن است و لذا این مراکز در شفابخشی در میان کاربریهای گوناگون شهری، عِدل بیمارستانها و درمانگاهها و بلکه مقدم بر آنها است.
4. حفظ سلامتی از راهبردهای مهم شریعت در زندگی است ولی راهبردی مطلق نیست بلکه ضریب اهمیت آن بهگونهای است که در تزاحم با امور گوناگونی از فعلیت ساقط میشود.
5. با این فرض که نظر کارشناسان بهداشت را دربارۀ اماکن مقدسه بپذیریم باز هم تزاحم ملاکها در این موارد بهگونهای نیست که بتوان جواز بستن این اماکن را که مستلزم تعطیل وقف و وهن شعائر است توجیه نمود.
* * *
تصور نگارنده بر این است که آنچه در این کتاب بیان شده دیدگاه رایج فقهای پیشین شیعه است که اکنون به بهانۀ روشنفکری و مقابله با تحجر مورد غفلت قرار گرفته است و آنچنان مهجور شده که اگر کسی از آن سخن بگوید اسباب تعجب و استهزاء دیگران خواهد شد. دشمن نیز در این میان ساکت ننشست و از عقبنشینی رجال دین از مواضع مسلّم تشیع در قرنهای گذشته، سوء استفاده کرده و به این بهانه جسارتهایی به حریم اهلبیت و تشیع نمود که زبان را یارای بیان آن نیست.
غرض از نشر این مختصر، اولاً عرض ادبی است به محضر ولی نعمتمان حضرت علی بن موسی الرضا که نگارنده از کودکی مجاور و ریزهخوار دار الشفاء حضرتش بوده است. امید که مورد امضاء و تأیید آن امام همام قرار گیرد. ثانیاً امید است این نگاه در فضایی علمی و به دور از هیاهوی رسانه، مورد توجه علما و فضلای معظم قرار بگیرد و اهل نظر با نقدهای سازنده و دقیق خود بر غناء این بحث بیفزایند. ثالثاً اگر فضلای معظم بدین نتیجه رسیدند که واقعاً این دیدگاه صحیح است در نشر و بسط هر چه بیشتر این اندیشه تلاش کنند تا حرمت شکستهشدۀ قبور مطهر اهلبیت بار دیگر احیا گردد.